مقدمه
شهروندی از جمله مفاهیم نو پدیدی است که به طور ویژهای به برابری و عدالت توجه دارد و در نظریات اجتماعی، سیاسی و حقوقی جایگاه ویژهای پیدا کرده است. مقوله «شهروندی» وقتی تحقق مییابد که همه افراد یک جامعه از کلیه حقوق مدنی و سیاسی برخوردار باشند و همچنین به فرصتهای مورد نظر زندگی از حیث اقتصادی و اجتماعی دسترسی آسان داشته باشند.
ضمن اینکه شهروندان به عنوان اعضای یک جامعه در حوزههای مختلف مشارکت دارند و در برابر حقوقی که دارند، مسئولیتهایی را نیز در راستای اداره بهتر جامعه و ایجاد نظم بر عهده میگیرند، و شناخت این حقوق و تکالیف نقش مؤثری در ارتقاء شهروندی و ایجاد جامعهای بر اساس نظم و عدالت دارد.
شهروند و حقوق شهروندی
یک شهروند یک عضو رسمی یک شهر، ایالت یا کشور است. این دیدگاه، حقوق و مسئولیتهایی را به شهروند یاد آور میشود که در قانون پیش بینی و تدوین شدهاست. از نظر حقوقی، جامعه نیازمند وجود مقرراتی است که روابط تجاری، اموال، مالکیت، شهرسازی، سیاسی و حتی مسائل خانوادگی را در نظر گرفته و سامان دهد. از این رو، از دید شهری موضوع حقوق شهروندی، روابط مردم شهر، حقوق و تکالیف آنان در برابر یکدیگر و اصول و هدفها و وظایف و روش انجام آن است. همچنین نحوه اداره امور شهر و کیفیت نظارت بر رشد هماهنگ شهر است که میتوان بعنوان مهمترین اصولی بدانیم که منشعب از حقوق اساسی کشور است.
در واقع حقوق شهروندی آمیختهای است از وظایف و مسئولیتهای شهروندان در قبال یکدیگر ، شهر و دولت یا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تأمین آن حقوق بر عهده مدیران شهری(شاروالی)، دولت یا به طور کلی قوای حاکم میباشد. به مجموعه این حقوق و مسئولیتها ، «حقوق شهروندی» اطلاق میشود.
در حوزه حقوق شهروندي افراد بايد حق حيات افراد را به رسميت شناخت. حتي به گاه قصاص هم اين حق را بايد محترم شمرد و قرآن حيات را در اين حوزه به ما تعليم مي كند. از ديگر لوازم كرامتمندي انسان، حق آزادي است.
آزادي را هم كسي هبه نميكند، بلكه حق انسان است، هر چند اين حق را با حدود قانون به گونهاي بايد تعريف كرد كه مخل آزادي ديگران نشود. از دل آزادي هم آزادي عقيده و آزادي بيان و آزادي بعد از بيان و آزادي مالكيت و... بيرون ميآيد كه جمله از حقوق افراد هستند كه حكومتها بايد حافظ و نگهبان آن باشند.